در کشور عزیزمان این روزها تنور تدریس هدفمندی و هدف گذاری و موفقیت خیلی داغ تر از سال های قبل است. حدودا همه مدرس هایی که دستی بر آتش تدریس توسعه فردی دارند، به آمار و تحقیقی از دانشگاه یل Yale استناد می کنند که این تحقیق که یکی از پرکاربردترین تحقیقاتی است که مدرسین ناآگاهانه و معمولا با تقلید از هم از آن استفاده می کنند دروغی بیش نیست. شاید باورتان نشود ولی حتی آنتونی رابینز هم به این تحقیق استناد کرده است. این مقاله درواقع درد و دل من با نویسنده ها و مدرسین عزیز در تمام حوزه های مهارت های فردی و کسب و کار است.
جزئیات تحقیق دروغی دانشگاه یل Yale
در این تحقیق بیان می کنند که در سال ۱۹۵۳ از دانشجویان مدیریت کسب و کار این دانشگاه در خصوص هدفمندی آن ها سوال شده و از تمام دانشجوبان فقط ۳% هدفمند بوده اند. این سه درصد بیست سال زیر نظر گرفته شده اند و بعد از بیست سال اختلاف و فاصله موفقیت در بین این سه درصد و دیگر دانشجویان بسیار شگفت انگیر و غیر قابل باور بوده است به گونه ای که ۹۷ درصد ثروت تمام افراد آن کلاس متعلق به این سه درصد بوده است. این تحقیق و آمار با تمام رنگ و لعابی که مدرسین و نویسنده های موفقیت به آن داده اند و از آن برای تشویق مردم برای هدف گذاری و داشتن هدف استفاده کرده اند با استناد به سایت این دانشگاه وجود خارجی ندارد و صرفا ساخته ذهن زیگ زیگلار یکی از بزرگترین مدرسین جهان است.
اولین بار این تحقیق توسط کن توئربک در مجله موفقیت در سپتامبر سال ۱۹۹۱ منتشر شد که وقتی از او ریشه و منبع این تحقیق را جویا شدند به فایل صوتی ای که از زیگ زیگلار ضبط شده بود ارجاع داده بود. پس ازینکه سراغ زیگ زیگلار رفتند و از او ریشه این آمار را خواستند فقط اذعان کرده که چند سال پیش این آمار را از کس دیگری شنیده است و منبع موثقی برای این تحقیق وجود نداشته و ندارد.
تاثیرگذاری به چه قیمتی
انگار فضای تدریس هم مثل مداحی های ما از امام حسین و کربلا در تلاش برای تاثیرگذاری ناخواسته دچار تحریف شده اند. و بیشتر ما با تبعیت از الگوی چون همه میگن من هم بگم و حتما چون آقا فلانی گفته درسته دست به دست هم امثال این دروغ های بزرگ در جهان و ایران پراکنده می کنیم. این از آن جمله دروغ های بزرگی است که سر صدا کرده و علنی شده که من به گوش شما می رسانم. خدا می داند چند آمار و خبر دروغ و غلط در سخنرانی های ما وجود دارد که از آن بیخبریم. من سوالم اینجاست که چند درصد حرف ها و آمارهایی که به مردم می دهیم مستند و ریشه دار است؟ چند درصد این آمارها بررسی کرده ایم که مبادا اطلاعات غلط به مخاطب نداده باشیم؟
درس ازین تحقیق دروغی
ساختگی بودن این تحقیق به هیچ عنوان صحت علم موفقیت را زیر سوال نمی برد و اهمیت مبحث هدف گذاری برای هیچ کس پوشیده نیست. این مقاله فقط تلنگری است که حتی اگر آنتونی رابینز یا زیگ زیگلار گفته است، ممکن است درست نباشد و به عنوان مدرس باید روحیه مطالبه گری و سند و مدرک خواستن را در خودمان تقویت کنیم که مبادا ذهن مخاطب ما ناخواسته با اطلاعات غلط تغذیه شود!